از اینکه جمعه جمعه ها تو را هوار میزنم
به یاد تو تمام هفته را کنار میزنم
تو حس مبهمی که در دلم زبانه میکشی
و من به باغ مرده دلم بهار میزنم
به شرط اینکه روی تو دوباره جلوه گر شود
همیشه با نقاب ابرها قمار میزنم
من از خجالت تو در تمام جمعه های سال
همین که جمعه میشود دم از فرار میزنم
برا اینکه چشم تو به من نیفتد از گناه
به لوح خاطرات خود نقاب تار میزنم
لیاقت تو را ندارم و غزل غزل تو را
کنار غربت خودم به یاد گار میزنم
برای اینکه هیچ کس تو را نگیرد از دلم
به دور قلب بی نشانه ام حصار میزنم
همیشه در نگاه مرده ام زبانه میکشی
و من میان بغض ها تو را هوار میزنم
ببین که دل شکسته تر از آسمان ابری ام
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غـربت سـرد خویش تنها ماندیم
او مـنتظرست تـا کــه مـا بـرگـردیم
مایـیـم کـه در غیبت کـبری مـاندیم
سلام آره یادمه موفق باشین